محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

فندق مامان حسام کوچولو

گالری عکسای جدید قندکم

پسر طلای من: توی این روزها بیشتر خونه هستیم از صبح که بیدار می شی مشغول بازی هستی تا بعد از ناهار که به زور می خوابونمت و بعد هم که بیدار می شی بعد از صرف عصرونه یا می ریم خونه مامانی یا مادر. یاد گرفتی وقتی بهت می گم منو دوست داری؟ می گی بله می گم چند تا؟ دستاتو باز می کنی و می گی ده ده .و با سر تکون دادن بله و نه گفتن رو هم یاد گرفتی. قربونت برم که روز به روز شیرین تر می شی . گل برای گل حالا ببیین عکسای جدیدت رو:                                &n...
25 شهريور 1392

مریضی گل پسرم

خوشگل من: بازم مریض و بی حال شدی .چهارشنبه با عمو رضا و خانومش رفته بودیم تهران.تا برای باباجی نوبت عمل پاشو بزنیم بعدشم رفتیم مجتمع تندیس و بعد هم رفتیم شام در بند خیلی سرد بود اما خیییییییلی خوش گذشت . وقتی هم بر می گشتیم شما خوابت برد. ما هم که خسته.....در خونه که پیاده شدیم خوشحال بودیم که تو خوابی و ما هم راحت می خوابیم تا صبح آخه ساعت یک نیمه شب بود. اومدیم بالا شیر برات درست کردم و به سختی خوردی وهمش ناله می کردی. برات درجه گذاشتم دیدم بعععععععله تب داری . منو میگی هول کردم. بابایی رو فرستادم برات از دارو خانه قطره خرید تبت کم می شد اما خوب نمی شدی. تا سه روز همین طور بودی شب دوم دکتر بردمت اما خیلی تاثیر ند...
25 شهريور 1392

مسابقه

من امروز به یک مسابقه دعوت شدم اطلاعات کمی دارم اما براتون می نویسم. مامان هدیه جون منو به این مسابقه دعوت کرده،باید علت ساخت وبلاگ پسرم رو بگم و سه نفر رو هم معرفی کنم: اولین دلیلم ثبت خاطراتی که شاید بعدها کمتر در ذهنم بمونه تا برای پسرم تعریف کنم .عاشقانه هایی که در زندگی سه نفره مون اتفاق می افته.شادی ها و غمهایی که با هم داریم. وخلاصه ثبت هر آنچه که زیباست. دومین دلیلم هم پیدا کردن دوستانی که کم و بیش مثل خودم هستند.تا با شادی هاشون شاد و با غم هاشون غمگین باشم. و اما معرفی 3 دوست: با عرض معذرت از همه دوستای گلم من مجبور به انتخاب 3 تا از مامانای گل هستم بازم از همه عذر می خوام. 1-مامان...
25 شهريور 1392

دندان پنجم و ششم

                     هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دندون و بالاخره قند عسلم بعد از بی تابی های فراوان امروز دندون پنجم و ششمش با هم نمایان شد از صبح تا حالا خیلی ذوق کردم . آخه سر این دندوناش بچه م خیلی ضعیف شد . خیلی هم لجوجی می کرد طوری که اگر برای کسی تعریف می کردیم باورش نمی شد از بس که خوش خنده و خوش مشربه بچه م . دندونای بالا و پایین از سمت راستش در اومده و دندون بالایی سمت چپ می خواد در بیاد. و حالا بگم از احوالات این چند روز : خونه تکونی مون تموم شد اما اگر کسی بیاد تو خونمون ...
25 شهريور 1392

چندتا عکس

                                             تولد حدیثه سادات                             حدیثه از فشفشه می ترسید اما حسام دوست داشت                             ...
25 شهريور 1392

سمنو آی سمنو

                      نفسم چهار شنبه2 اسفند امسال سمنوی نذر سلامتی خاله فاطی خونه مامانی پخته شد ما از شب قبل رفتیم خونه مامانی.صبح هم نمی دونم چه ساعتی اما با حرص و جوش فراوون سمنو رفت روی اجاق. بعداز ظهر هم روضه بود خانم عمو رضا زنگ زد و با عمو اومدن دنبالت.ورفتی خونشون آخه خیلی شیطونی می کردی . صبح از دست من فرار می کردی و می رفتی سراغ خاکهای توی باغچه و اونا رو می ریختی بیرون یا می رفتی سراغ آب، یا می رفتی سراغ شیر فلکه ی اصلی آب، یکبار هم رفتی سر وقت دیگ سمنو . منم از خدا خواسته تا شیما زنگ زد حاضرت کردم و فرستادمت خونه اونا و...
25 شهريور 1392

عکسای آتلیه حسام جون

خیلی وقت پیش که یادم نمیاد کی بود پسرمو بردم آتلیه ی مریم جون دوستم و چندتا عکس ازش گرفتم . اینم عکساش: این عکس روی تخته شاسیه هدیه بابا شکری به مناسبت راه افتادن عسلمه                                                                              ...
25 شهريور 1392

این روزهای ما

فسقلی من : دیشب رفته بودیم خونه ی  باباجی. مادر بابایی رو بوسید تو بهت بر خورد توی بغل من پشتت رو کرده بودی بهشون و نه با مادر حرف می زدی و نه با بابات. هر چی هم گفتن بیا بغل ما نمی رفتی مادر می گفت بهت بر خورده که چرا بابایی ت رو بوس کرده و تو رو نبوسیده. چند روز پیش رفته بودیم خونه ی مامانی. داشتی دست به ماشین لباس شویی می زدی مامانی گفت: دست نزن بهت جیغ می زنم . از اون روز می گم بریم خونه ی مامانی. می گی نه مامانی ااااااااااااااااااا. یعنی مامانی جیغ می زنه. دایی حمید دوست داشت بهش بگی حمید. اما تو به جای دایی بهش می گی دایی دایی. هر چی هم می گم بگو حمید جون می گی: دایی دایی جون. رانی رو ریختی روی فرش ...
25 شهريور 1392