محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

فندق مامان حسام کوچولو

يلدا

             ماماني سلام عزيزم امسال برات خيلي برنامه داشتم مي خواستم برات يه شب يلدايي 3 نفره اما خاطره انگيز بسازم. اما نشد. محمد پارسا با پروازش همه چي رو خراب كرد اصلا دل و دماغ انجام اين كارها رو نداشتم. ببخش انشالله سال ديگه جبران مي كنم. راستي ماماني و بابا جون شكري امروز ظهر رفتن كربلا. 1دقيقه يه شب معمولي رو به يلدا تبديل مي كنه. عمرتون سرشار از اين دقيقه ها             ...
1 دی 1392

من علی اصغر شدم

  حسام ماما ن ع لی اصغر میشه                                            عسلم برای شما اولین ماه محرم هم رسید وروز هفتم ماه محرم لباس علی اصغر تنت کردیم وبردیمت حرم.خیلی فضای معنوی وپر شور وحالی بود.خدا همه بچه های دنیا رو به پدر ومادراشون به برکت جان علی اصغر 6ماهه امام حسین ببخشه.انشاالله.             ...
25 شهريور 1392

شب یلدا(شب چله)

شب یلدا گلم اولین سالیه که شما شب یلدا(بلند ترین شب سال)رو میبینی امانی نی دایی برنامه ریزی مامانی رو خراب کرد.اون از بس تودل مامانش مونده بود خسته شده بود زده بود به دل مامانش ومامان ترسوشو راهی بیمارستان کرد.منم شما رو گذاشتم پیش مادر جون ورفتم پیشش.حال خانم دایی زیاد خوب نبود.تا ساعت8 توی بیمارستان بودیم با نظر خودش رفتم رضایت دادم ورفت خونه.وبعدش اومدم خونه مادر دنبالت.اومدیم خونه من دوش گرفتم وبعدش رفتیم خونه مامانی.دایی حمید اینا نیومدن.خاله اعظم هم مهمونی بودن فقط ما بودیم وخاله فاطمه.باهمه حرص وجوشاش شب خوبی بود.خوش گذشت.           ...
25 شهريور 1392

روز پدر

بابایی گلم روزت مبارک 15 خرداد امسال روز پدر بود من برای بابام یه دونه پیراهن خریدم. مامانم هم یه دونه شلوار خرید. باباجونیم ظهر ناهار جوجه کباب مهمونمون کرد. بابایی دست گلت درد نکنه. برای باباجی هم پارچه شلواری خریدیم.بابا شکری هم با دایی حمید اینا رفته بودن مشهد .                      ...
25 شهريور 1392
1