محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

فندق مامان حسام کوچولو

نصیحت مادرانه

گل من امروز برات یه شعر مینویسم امیدوارم که بهش عمل کنی.          پسرم دنیا بزرگه ولی تو  یه دل بزرگتر از دنیا داری          عزیزم با این چشای مهربون  تو دل هرکی که خوبه جا داری          پسرم دنیا بزرگه ولی من  تو رو هر کجا که باشی میبینم         برات از قشنگترین باغ زمین  گلای مهربونی رو می چینم         پسرم خدای مهربون ما  بچه های خوبو خیلی دوست داره      &nb...
25 شهريور 1392

درد دل مادرانه

عسلم اینو برات می نویسیم تا وقتی بزرگ شدی بخونی و بدونی که  ما تو را با عشق و محبت بزرگ کردیم تو هم چند روز زندگی را بر ما سخت مگیر: اگر در هنگام صحبت با تو مطالبی را زیاد تکرار می کنم حرفم را قطع نکن و به من گوش کن. هنگامی که تو خردسال بودی من یک داستان را برای تو بارها وبارها می خواندم تا تو به خواب بروی. اگر نمی توانم خودم لباسهایم را بپوشم صبور باش و زمانی را به خاطر بیاور که من ساعت ها از عمر خود را صرف اموزش همین موارد به تو کردم. هنگامی که ضعف مرا در تکنولوژی جدید می بینی با نگاه تمسخر آمیز به من نگاه نکن. من به تو چیزهایی آموختم چگونه بخوری،چگونه لباس بپوشی و چگونه با زندگی مواجه شوی. ...
25 شهريور 1392

خداااا

گلكم بخون : خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم  خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.  بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم. خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان. بنده: خدايا سه رکعت زياد است  خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان  بنده: خدايا !امروز خيلي خسته ام!آيا راه ديگري ندارد؟ خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!  خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تي...
25 شهريور 1392
1