نیمه ماه مبارک
امروز ماه رمضان نصف شد با تولد آقا امام حسن دیشب افطار رفتیم خونه عمو علی وتا ساعت دوازده اونجا بودیم تو هم تا دلت می خواست شیطنت کردی . پوست کاکائو رو اینقدر مک زدی تا به کاکائو رسیدی منم دلم نیومد ازت بگیرم. وقتی میومدیم رنگ سفید لباسات قهوه ای شده بود. خیلی خسته شدی تا تو ماشین نشستیم خوابت برد . یه سر رفتیم خونه مامانی خاله فاطی منتظرت بود تا صداشو شنیدی سریع چشماتو باز کردی مامانی شستت ولباساتو عوض کرد. خاله کبری و بچه هاش هم اونجا بودن. وقتی اومدیم خونه دیگه نخوابیدی تا 3 به زور خوابوندمت .ما هم سحری خوردیم،نماز خوندیم و...