امان از این تب
عسلکم
هنوز تبت قطع نشده وقتی شیاف و قطره مصرف می کنی تبت تا دو سه ساعت کم می شه و شروع می کنی به شیطنت .اما اثرش که از بین می ره بی حال می شی مامانی و اطرافیان می گن دم دل داری اما منو که می شناسی خیلی می ترسم .تا دیشب خونه مامانی بودیم .شبا هم همون جا می خوابیدیم.
اما دیشب یه سر رفتیم خونه مادر و عمو رضا بعدم اومدیم خونه .عمو رضا هفته پیش با خانومش رفته بودن کیش برات یه سویشرت سوغاتی آوردن. دستشون درد نکنه.
امروزم خونه موندیم اما پشیمون شدم. چون خونه مامانی کمتر اذیت می کنی.و سرگرم تری .و مریضی بهت کمترفشار میاره.
اما بگم از شیرین کاریات:چند روز پیش خونه مامانی بودیم از بس اذیت می کردی مامانی برات یه پلاستیک بزرگ بادوم با پوست آورد تا مشغول باشی همه رو پخش آشپز خونه کردی تا خاله فاطی جمع میکرد جیغ می زدی و می رفتی پخش شون می کردی بعدش هم سر تیز بادوم ها رو فرو می کردی توی سوراخ مورچه ها.
امروز صبح هم رفتی سر کابینت کارتن شکوپیس رو برداشتی و همه رو ریختی روی فرش اومدم جمع کنم جیغ می زدی و دستای کوچولوت رو باز کردی بودی روی اونا تا من جمع نکنم.
الهی قربونت برم خیلی ریزه میزه ای اما مامانی میگه به خاطر همین شیرین کاریات چشمت کردن.