ادامه عید دیدنی
پسرم
روز 4عید از مشهد اومدیم همون شب رفتیم خونه عمه رباب وعمه فاطی. شب خیلی خسته بودی خیلی زود خوابیدی.صبح بعد از خوردن صبحانه رفتیم خونه باباجی.وعید دیدنی های معمول سال شروع شد.خیلی جاها اولین بار بود که میرفتی.
هر شب شام یه نفر دعوت میکردتا اینکه نوبت به ما رسید چون جامون کم بود شب اول عمو ها ومادر و باباجی رو دعوت کردیم.از صبح خاله اعظم اومد کمکم تا بتونم یه سفره رنگین پهن کنم .همین طور هم شد همه چیز عالی شد. عمه ها هم نیومدن.یه شب هم دایی حمید. وخاله ها ومامانی رو دعوت کردیم.تا روز سیزده به در که با خاله فاطی ومامانی رفتیم بیرون شهر خیلی خوش گذشت شما که خیلی خوشت اومده بود عکسارو ببین:
من خونه عمه عصمت نشستم رو بخاری
بالاخره ما رفتیم بغل دایی مون
سیزده بدر تو بغل بابایی
اولین سال عیدو شما دیدی عید خوبی بودبه شما هم خوش گذشت.