سيزده به در
نفس مامان
سبزه رو از سفره بگیر / ماهی را با خودت بیار
وقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار
بالاخره روز سيزده بدر رسيد .
صبح ساعت نه با باباجي اينا راهي خاوه باغ عمو علي شديم.عمو و زن عمو و امين صبح از آنتاليا بر گشته بودن. و وقتي ما رفتيم هنوز نيومده بودن خاوه. عمو حسين و عمه فاطي و بچه هاشون و خواهر و برادر زن عمو هم اونجا بودن و حوالي ظهر بود كه عمو اينا اومدن.چه ذوقي كردي وقتي عمو علي رو ديدي.
بعداز ظهر هم خاله فاطي اينا اومدن.سيزده به در خوب و آرومي رو گذرونديم .وقتي هم راه افتاديم اون قدر خسته بودي كه از حال رفتي و خوابيدي تا خود صبح.
بسرم عشق آبه داره مي ره به سمت استخر
هورا جارو
من وني ني
اي شيطون(نوه عمو حسين)