يه روز گرم خونه ماماني
نفس مامان
هر روز شيرين تر از روز قبل مي شي. ومن وبابايي كيف مي كنيم وقتي تو صحبت مي كني.
بابايي كه از بيرون مياد مي ري جلوي در و سلام ميكني. هر كس ديگه هم بياد جلوي پاش بلند مي شي. و بااصرار من سلام مي كني.
جديدا ياد گرفتي همه چي برات سواله. همش مي گي اين چيه؟ اين چيه؟دلت مي خواد اسم همه چي رو بدوني.
وقتي اتفاقي برخلاف ميلت مي افته گوشي رو مي گيري دستت و با خاله فاطي حرف مي زني مي گي الو آتي و ماجرا رو تعريف مي كني بعد گوشي رو پرت مي كني زمين.
مدتي ه كه عاشق آچار پيچ گوشتي شدي با اينكه پلاستيكي شو برات خريدم اما باواقعي هاش دوست داري بازي كني. ديروز داشتيم مي رفتيم خونه ي خاله اعظم يواشكي پيچ گوشتي كه از خونه ماماني اينا آورده بودي رو گذاشتي توي كيف من.منم رفتم سر كيفم كه كليد رو بردارم بهم گفتي مامان جون سر كيف نرو. كه من پيچ گوشتي رو نبينم و برندارم و تو ببريش خونه خاله.
عكساي آب بازي شماو محمد متين خونه ي ماماني
چي مي گي مامان؟
قندكم داره خستگي مي گيره تا متين بياد
ماماني براش صندلي مياره
و حالا آب بازي دو تايي
اينم يه بوس آبكي از متين
سر شير آب دعوا شد كه بالاخره حسام موفق شد از متين گرفت
گل پسرا بعد از آب بازي
چه خوابي مي كنن