شيرين كارياي عسل طلام
ماه پسرم تاج سرم:
آخرين روزهاي ماه مبارك رمضان سال92 رو سپري مي كنيم. بعضي روزا خيلي خوب و بعضي روزا.... نگم بهتره.
ديشب شام خونه عمو علي بوديم. خيلي بهت خوش گذشت با محمد پارسا حسابي بازي كرديد اما بعضي وقتا با هم نمي ساختيد و باعث خنده ي همه مي شديد.
سر سفره افطار شما داشتي غذا مي خوردي بابايي براي من يه ليوان خاكشير ريخت سريع گفتي پس من چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منم گفتم مامان خوشمزه نيست بو مي ده نخوريااااا.توي بغلم بالا و پايين پريدي كه مي خوام منم بهت دادم. بيش از نيمي از ليوان رو خوردي و گفتم پس بده منم بخورم. از جلوي دستم كشيدي و گفتي مامان نخور بده بو مي ده. همه سر سفره خنديدن. و منم از خجالت آب شدم.
امروز بابايي توي اتاق خواب بود دستم و گرفتي و بردي توي اتاق آروم بهم گفتي مامان يواش بابايي بيدار نشه!!!!!!!!!!!!!!
گوشي و دستت مي گيري و مي گي ادوووو(الو) دلام(سلام). اوبي؟(خوبي)
عاشق كبابي و حتما همراهش بايد دلستر بخوري. ديشب خونه ي عمو علي تا دلستر رو سر سفره ديدي برداشتي آوردي پيش خودش و رو به زن عمو گفتي بباب (كباب) داريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتي لباس هاي شسته رو پهن مي كنم به لباس هر كس مي رسي اسمشو مي گي.
عاشق ديدن برنامه ي عمو پورنگي. اول سي دي مي بيني و بعد هم مي شيني پاي لب تاپ و ميبيني.
ديروز بهم مي گي مامان اينترنت وصله؟؟؟؟؟؟؟؟ دو تا شاخ روي سرم سبز شد از تعجب آخه بچه تو اينترنت رو از كجا مي شناسي!!!!!!!!
تا كسي هم اذيتت مي كنه مي گي بچه نتون(نكن)
و موقع خداحافظي هم دستاي كوچولوت رو تكون مي دي و مي گي اودافظي(خدافظي).
گلم داره عمو پورنگ مي بينه
پسملم داره مي ره آب بازي
پسرم عمو علي شده
عمو علي آب ميوه مي خوره
مي گي دلم براي باباجون شكري يه ذره شده
اي خدا قهر كرده و داري گريه مي كني
گريه نكن عزيزم
موضوع : اين پست رو اشتباهي پاك كرده بودم به زحمت تونستم برگردونمش