محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

فندق مامان حسام کوچولو

اولین افطاری

1392/6/25 18:00
448 بازدید
اشتراک گذاری

عسلم

دیروز خونه خاله اعظم افطاری دعوت شدیم من وشما از ظهر رفتیم اونجا حالت اصلا خوب نبود تب داشتی اما دست از شیطنت بر نمی داشتی. ساعت 3:30 بود زنگ زدم نوبت دکتر پهلوانی رو برات گرفتم به بابایی زنگ زدم وساعت 6 اومد دنبالمون ورفتیم دکترمنتظر بودیم تا نوبتمون بشه وشما جیغ می زدی و تلفن خانم منشی رو می خواستی.از اینکه تو 15 روز 200گرم وزن اضافه کرده بودی راضی بود اما گفت ازکسی وا گرفتی منم گفتم از باباش. برات دارو داد.سریع رفتیم داروهاتو گرفتیم،اومدیم خونه لباس عوض کردیم ورفتیم خونه خاله.همه اومده بودن، مامانی وبابا شکری،خاله فاطی اینا،دایی حمید اینا و خانم الماسی ایناسر سفره افطار برای سلامتی همه بچه های مریض وشما دعا کردم.

یه کنم بی حال بودی اما از بازی کردن نگذشتی.تا 11:30اونجا بودیم بعد یه سر رفتیم خونه عمه رباب یه سر هم خونه باباجیشکلک های محدثهبعد هم حرم. وقتی برمی گشتیم شیر خوردی وخونه اومدیم خواب بودی.

راستی پس فردا شب خونهشکلک های محدثه عمو حسین افطار دعوت شدیم.

وای پسر گلم خیلی قشنگ کلمات بابا و دد و دا رو ادا میکنی دلم ضعف میره وقتی ادا می کنی.

خیلی هم قشنگ موهاتو شونه می کنی واااای دلم آب شد برا کارات.

دوستت دارم خوشگل مامان

 

                          شکلک های محدثه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نایسل خانم
10 مرداد 91 11:54
داشتمممم سکته میکردم خواهر
نایسل خانم
10 مرداد 91 11:54
ایشالا حالش بهتر بشه
نایسل خانم
10 مرداد 91 14:53
خواهر به خدا منم مردم از ترس
مامان مهراد
10 مرداد 91 16:16
سلام ممنون که به ما سر زدید اگه مایل به تبادل لینکید خبر بدید
زهره مامان آریان
12 مرداد 91 3:09
ایشالله زودتر خوب بشی گلم