پیک نیک
خوشگل من سلام بازم جمعه رسید وما راهی بیرون شدیم . از پنج شنبه با اقای هاشمی هماهنگ کردیم که اونا هم از محلات بیان. صبح تا عوضت کردم بیدار شدی و دیگه نخوابیدی ما هم رفتیم خونه مامانی وبا خاله ها و مامانی و بابا شکری و عزیزساعت 9 راه افتادیم .اول رفتیم مشهد اردهال زیارت امامزاده سلطانعلی ابن محمد باقر. آقای هاشمی وخانواده هم رسیده بودن اونجا.من بار اولم بود که می رفتم. امامزاده ای بود که مثل امام حسین به شهادت رسیده بود تازه شایدم مظلوم تر.وبعدم رفتیم جاسب. خیلی هوای خوب وباصفایی داشت . صندلی ماشینت رو آوردم و توی اون نشستی وبا همه بازی می کردی .کلی وقت هم با تخته عمو ها ور می رفتی که بتونی بازش کنی .عکسشو برات می ز...