3ماهگی نی نی
نفسم
وقتی وارد ماه سوم شدی بردمت پیش دکتر دانشمند.وزنت 5.660 شده بود. فقط 200گرم اضافه کرده بودی. دکتر ازوزنت راضی نبود.به خاطر بازیگوشی زیادت شیر نمیخوردی وهمین سبب شدکه تو این ماه زیاد وزن نگیری.دکتر میگفت بهش شیر خشک بده اما من گوش نکردم وباهر ترفندی بود با شیر خودم سیرت می کردم.اما می فهمیدم زیاد وزن نمی گیری.خیلی جوش میکردم...
چه عروسکایی......
گلم
اولین سالیه که شما شب یلدا(بلند ترین شب سال)رو میبینی امانی نی دایی برنامه ریزی مامانی رو خراب کرد.اون از بس تودل مامانش مونده بود خسته شده بود زده بود به دل مامانش ومامان ترسوشو راهی بیمارستان کرد.منم شما رو گذاشتم پیش مادر جون ورفتم پیشش.حال خانم دایی زیاد خوب نبود.تا ساعت8 توی بیمارستان بودیم با نظر خودش رفتم رضایت دادم ورفت خونه.وبعدش اومدم خونه مادر دنبالت.اومدیم خونه من دوش گرفتم وبعدش رفتیم خونه مامانی.دایی حمید اینا نیومدن.خاله اعظم هم مهمونی بودن فقط ما بودیم وخاله فاطمه.باهمه حرص وجوشاش شب خوبی بود.خوش گذشت.