نفس مامان بالاخره کابوس واکسن یک سالگی ت تموم شد. چند بار تصمیم داشتم برم برات بزنم اما مریض بودی. منم که ترسو......... همیشه از چند روز قبل از واکسنات غصه روز واکسن و درد و تبی رو که می کشی رو می خورم اما این بار خیلی خوب بود. دیشب تا صبح دلهره داشتم . صبح اول وقت رفتیم دنبال مامانی و رفتیم مرکز بهداشت . قد و وزنت رو گرفت .قدت 73.و وزنت 9.300 بود. فکر نکنم خوب بود اما منم نپرسیدم.به خانومای اون اتاق سلام کردی. توی اتاق بعدی که رفتیم برای واکسن ،اول خندیدی اما تا واکسن رو زدی کمی گریه کردی زود آروم شدی.اما به نشان عصبانیت دو دستت رو به هم زدی و گفتی د - ه. منو می گی زدم زیر خنده. بعدم اومدیم خونه ...