محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

فندق مامان حسام کوچولو

روزهایی که گذشت

سلام نفس مامان توی این روزا که گذشت مامانی 5روز روضه داشت یه روز هم به خاطر شما روضه علی اصغر (ع) خوندن. شب یلدا هم قرار بود همگی بریم خونه مامانی اما اتفاق بدی افتاد:دختر عموی مامانی در سن 33 سالگی بر اثر ناراحتی پوستی مرحوم شد و تمام برنامه هامون به هم ریخت. خلاصه که شب یلدای خوبی رو نگذروندیم. اما بگم از گل پسرم:توی این روزا شیطونی ت چند برابر شده کمتر می خوابی .امروز صبح ساعت 8 و نیم بیدار شدی و به زور منو بردی توی آشپز خونه چای رو بهم نشون دادی بعد بردیم سر فریزر نون بهم نشون دادی و بعد دستت رو به نشان گرسنگی روی دلت مالیدی و خلاصه بهم فهموندی که نون با چایی می خوای. خوردی و دوباره لالا کردی. اینم عکسای ناز...
13 دی 1391

10ماهگی نی نی

                                                    سلام گل من عزیز دلم یک ماه بزرگتر شدی ، یک ماه شیطون تر ،یک ماه دیگه این دنیای رنگارنگ رودیدی .همیشه آدم بزرگا دوست دارن به بچگی شون بر گردن اما شما بچه ها دوست دارید بزرگ بشید . خیلی کارها رو یاد گرفتی و انجام می دی مثلا دستت رو بالا می بری وسلام می دی. وقتی کسی رو می بینی بهش دست می دی.خیلی سریع چهار دست وپا راه می ری .خیلی محکم دست می زنی .چپزی که دستته می گم بده بهم میدی وخیلی چیزای دیگه. همه وهمه دوستت دارن، اما من وبابایی عاش...
18 مرداد 1391
1