تولد قند عسلم
عزيزم امروز يه روز قشنگ براي هر 3 نفرمون بود. اول اينكه مادر جون آنژي كردن و به سلامت به خونه اومدن و دوم اينكه تولد نفسم بود. خوشگلم امسال به خاطر عزيزاي از دست رفتمون نشد مثل پارسال برات تولد مفصل بگيرم. فقط يه تولد كوشولو برات گرفتم تا بدوني كه توي سخت ترين روزاي زندگي مون هم شيرين ترين روزها رو از ياد نمي بريم. يادش به خير 18 مهر سال 90 توي اين ساعات داشتم درد مي كشيدم. چه سخت بود اما 20 دقيقه به 10 شب برام شد قشنگ ترين ساعت زندگيم. ...
نویسنده :
مامان حسام کوچولو
23:59